ناآگاهی مثل پهن کردن فرش قرمزی برای مجرمان است به همین دلیل در بسیاری از موارد ناآگاهی قربانی نقش قابل توجهی در وقوع جرم دارد. ممکن است این غفلت ها قبل از وقوع جرم، زمینه ارتکاب آن را فراهم کند یا ممکن است ناآگاهی قربانی بعد از ارتکاب جرم، فرار مجرم را امکانپذیر یا او را در ارتکاب جرم جری تر کند.
مزاحمت تلفنی
ناآگاهی مثل پهن کردن فرش قرمزی برای مجرمان است به همین دلیل در بسیاری از موارد ناآگاهی قربانی نقش قابل توجهی در وقوع جرم دارد. ممکن است این غفلت ها قبل از وقوع جرم، زمینه ارتکاب آن را فراهم کند یا ممکن است ناآگاهی قربانی بعد از ارتکاب جرم، فرار مجرم را امکانپذیر یا او را در ارتکاب جرم جری تر کند.
مزاحمت تلفنی
به عنوان مثل تصور کنید که اگر بعد از هر مزاحمت تلفنی، قربانیان این جرم موضوع را پیگیری کنند در این صورت تعداد مزاحمت های تلفنی تا چه اندازه کمتر خواهد شداما معمولا مردم از کنار این جرم می گذرند و به دنبال آن مرتکب این جرم نیز وقتی با واکنشی مواجه نمی شود به ارتکاب آن ادامه می دهد. در ادامه با بررسی یک پرونده مشاهده خواهیم کرد که رسیدگی به شکایت مزاحمت تلفنی چه مسیری را طی می کند.
مزاحمت تلفنی
در پرونده کیفری حاضر، خانم زهرا. به عنوان شاکی دعوا، شکواییه ای را علیه آقای حمیدرضا. تنظیم می کند. موضوع شکایت وی عبارت است از جرم مزاحمت تلفنی. شاکی پرونده در شکایت نامه خود چنین اظهار کرده است: <<آقای حمیدرضا. از ساعت 12 شب به بعد و در فواصل زمانی کوتاه مرتبا و به طور متمادی از طریق تلفن ثابت با منزل اینجانب تماس می گیرد و به این طریق مزاحمت هایی را برای اینجانب و همچنین خانواده ام ایجاد کرده است. به این ترتیب از محضر دادگاه محترم تقاضای رسیدگی به این موضوع و تعقیب و به مجازات رساندن متهم دعوا را دارم>>. شکواییه خانم زهرا. به همراه سایر اوراق مربوط به پرونده به دادسرای عمومی و انقلاب صالح تقدیم می شود. دادسرای عمومی و انقلاب نیز دستور ارجاع پرونده به کلانتری محل را در برای انجام تحقیقات مقدماتی می دهد. به این ترتیب خانم زهرا. به عنوان شاکی پرونده، با دریافت مجدد پرونده، آن را به کلانتری محل وقوع جرم می برد. پرونده مذکور پس از ثبت در این نهاد انتظامی، تکمیل می شود. در کلانتری فوق اظهارات مجدد خانم زهرا. در پرونده قید می شود. سپس پرونده به دادسرای عمومی و انقلاب مذکور بازگردانده می شود. پس از این اقدام، پرونده به شعبه سوم دادیاری فرستاده می شود. در ادامه پرونده از طریق دفتر شعبه دادیاری به دادیار قضایی داده می شود. وی نیز با ملاحظه محتویات پرونده فعلی، قرار تحقیق و معاینه محلی صادر می کند. همچنین دادیار پرونده دستور تحقیق و پیگیری در خصوص وضعیت روحی، روانی، شغلی و اجتماعی مشتکی عنه، یعنی آقای حمیدرضا. به طور نامحسوس می دهد. پس از تکمیل پرونده و انجام دستورهای مقام قضایی، پرونده فوق به کلانتری محل ارسال می شود و بر اساس اخطاریه ای طرفین دعوای کیفری کنونی به کلانتری مذکور احضار می شوند. با حضور متهم دعوا، وی منکر واقعه پیش آمده می شود. سپس پرونده اخیر به دادیاری سوم دادسرای عمومی و انقلاب تهران بازگردانده می شود. دادیار محترم پرونده نیز شاکی دعوا را احضار می کند.
در خصوص شکایت خانم زهرا. به طرفیت آقای حمیدرضا. در خصوص مزاحمت تلفنی با عنایت به شکایت شاکی مبنی بر مزاحمت های شبانه روز مشتکی عنه برای وی و خانواده اش و گزارش مرجع انتظامی و دفاعیات بلاوجه متهم به استناد ماده 641 قانون مجازات اسلامی به چهار ماه حبس محکوم می شود. رای صادره حضوری و 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در محاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد
وی با حضور در جلسه رسیدگی در دادیاری مذکور، اظهار می کند که شش ماه قبل نیز با مراجعه به اداره مخابرات و تکمیل فرم و شناسایی و اعلام شماره آقای حمید رضا. از طریق این اداره نیز پیگیر ماجرا شده است که حتی سه بار به متهم دعوا نیز به دلیل این موضوع اخطار شده بود و مدت 2 ماه نیز خط تلفن وی قطع بوده است. در نهایت طرفین دعوا با گواهان و شهود در شعبه سوم دادیاری حاضر می شوند و در نتیجه مقرر می شود که مشتکی عنه، آقای حمید رضا. دیگر مرتکب عمل مزاحمت نشود. گفتنی است، شهود پرونده در این مرجع قضایی اعلام می کنند که حدود 2 سال پیش طرفین با یکدیگر به مدت سه ماه نامزد بودند که بعدا به علت پی بردن به اعتیاد مشتکی عنه توسط شاکی دعوا، نامزدی آنها نیز به هم خورده است. در نهایت دادیار پرونده به مشتکی عنه، یعنی آقای حمید رضا. دستور داد که از این عمل زشت دست بردارد تا پرونده وی هر چه زودتر در مرجع قضایی بسته شود اما در جلسه رسیدگی بعدی تعیینی توسط دادیار محترم پرونده، شاکی دعوا مجددا عنوان کرد که اکنون هم مشتکی عنه دعوای کیفری در ساعات شبانه روز و این بار از طریق تلفن عمومی باعث ایجاد مزاحمت برای من و خانواده ام می شود و حتی عمل مزاحمت تلفنی وی نیز تشدید شده است که این موضوع باعث آزار و رنجش خاطر وی شده است. وی در ادامه در جلسه فوق اظهار می کند که با توجه به اینکه متهم به جرم، فردی ضعیف النفس است و به این دلیل به موادمخدر پناه برده است، تقاضای تعقیب و مجازات وی را دارم. در ضمن با توجه به تحقیقات مقدماتی کلانتری محل وقوع جرم پیرامون وضع اجتماعی و شغلی متهم محرز شده است که مشتکی عنه پرونده، فردی بیکار است و باعث آزار و اذیت همسایگان شاکی نیز شده است.
در نهایت دادیار پرونده قرار کفالت به مبلغ 10 میلیون ریال نسبت به متهم دعوا صادر می کند. در ادامه یکی از نردیکان متهم دعوا با حضور در شعبه محترم دادیاری با سپردن سند ماشین پیکان خود، برگه قبولی کفالت را تکمیل و نهایتا دادیار محترم شعبه قرار قبولی کفالت را تا زمان صدور حکم و اجرای آن صادر می کند که با توجه به عدم اعتراض متهم دعوا، پرونده روال خود را طی می کند. مجددا شاکی دعوا با حضور در دادیاری محترم بیان می کند که مشتکی عنه پرونده هنوز هم به مزاحمت و آزار وی و خانواده اش ادامه داده و حتی چند بار با الفاظ رکیک و با تغییر صدای خود شاکی دعوا را تهدید کرده است همچنین شاکی با قرار گذاشتن در یکی از پارک های تهران و با وجود چند شاهد، حضور متهم را گواهی کرده است، اما متهم دعوا اظهارات شاکی را رد کرده و بیان می کند تنها از محل موردنظر در حال تردد بوده است و پس از آن شاکی به وی نزدیک شده و با او صحبت کرده است. در هر حال مقام قضایی پرونده، قرار مجرمیت علیه متهم دعوا صادر می کند. در نتیجه پرونده مزبور همراه با قرار مجرمیت صادره نزد دادیار اظهارنظر ارسال می شود تا وی درباره صحت و سقم قرار صادره نظر دهد.
در نهایت این مقام قضایی با ملاحظه محتویات پرونده با قرار مجرمیت صادره توسط دادیار پرونده موافقت می کند. در نیجه با صدور کیفرخواست علیه متهم، پرونده اخیر به مجتمع قضایی صالح ارسال می شود.
در ادامه دادگاه نیز وقت رسیدگی تعیین و در همان جلسه رسیدگی به شرح زیر مبادرت به صدور رای می کند:
در خصوص شکایت خانم زهرا. به طرفیت آقای حمیدرضا. در خصوص مزاحمت تلفنی با عنایت به شکایت شاکی مبنی بر مزاحمت های شبانه روز مشتکی عنه برای وی و خانواده اش و گزارش مرجع انتظامی و دفاعیات بلاوجه متهم به استناد ماده 641 قانون مجازات اسلامی به چهار ماه حبس محکوم می شود. رای صادره حضوری و 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در محاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
در خصوص نکات این پرونده و رای صادره باید اذعان داشت که اولا ماده 641 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1375 (بخش تعزیرات) که کماکان به قوت خود باقی است، مقرر می کند: <<هر گاه کسی به وسیله تلفن یا دستگاه های مخابراتی دیگر برای اشخاص ایجاد مزاحمت کند، علاوه بر اجرای مقررات خاص شرکت مخابرات، مرتکب به حبس از یک تا شش ماه محکوم خواهد شد>>.
<<هر گاه کسی به وسیله تلفن یا دستگاه های مخابراتی دیگر برای اشخاص ایجاد مزاحمت کند، علاوه بر اجرای مقررات خاص شرکت مخابرات، مرتکب به حبس از یک تا شش ماه محکوم خواهد شد>>
همچنین ماده واحده قانون اصلاح تبصره 2 ماده 14 قانون تاسیس شرکت مخابراتی ایران مصوب سال 1366 بیان می کند: <<هر کس وسیله مخابراتی در اختیار خود را وسیله مزاحمت دیگری قرار دهد یا با عمد و سوءنیت ارتباط دیگری را مختل کند، بار اول پس از کشف، ارتباط تلفنی او به مدت سه ماه همراه با اخطار کتبی قطع و تجدید ارتباط مستم پرداخت هزینه های مربوطه خواهد بود.
برای بار دوم پس از کشف، ارتباط تلفنی او به مدت سه ماه همراه با اخطار کتبی قطع و تجدید ارتباط مستم تقاضای مشترک و پرداخت هزینه های مربوطه خواهد بود و برای بار سوم شرکت مخابرات ارتباط تلفنی وی را به طور دایم قطع و اقدام به جمع آوری منصوبات تلفن کرده و ودیعه مربوط به مشترک را پس از تسویه حساب مسترد خواهد کرد>>.
در پرونده فوق علاوه بر ا که متهم به مدت چند ماه نیز تلفنش قطع شده و پس از تقاضای وی و پرداخت هزینه های مربوط مجددا وصل شده، اما این موضوع نیز باعث پشیمانی وی نشده است و به کرات به مزاحمت های خود ادامه داده است که این امر منجر به تحمل چهار ماه حبس شده است.
درباره این سایت